
قیام امام حسین(ع) برای عبادت، نماز و امر به معروف و نهی از منکر بود
خلاصه خطبه
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی “مجد دز” آئین عبادی سیاسی و دشمن شکن نمازجمعه این هفته دزفول در اولین هفته از ماه محرم با حضور عاشقان حسینی و به امامت حجةالاسلام والمسلمین شیخ عبدالحسین خسروپناه امام جمعه موقت دزفول در مصلای امام علی(ع) برگزار شد.
امام حسین(ع) مظهر مقاومت، ایستادگی و شجاعت در مقابله با دشمنان بود
خطیب نماز جمعه دزفول در خطبه اول نماز ضمن دعوت خود و مردم به رعایت تقوای الهی به آئین معاشرت از منظر امام حسین(ع) در قیام کربلا پرداخت و گفت: امام حسین(ع) مظهر مقاومت، ایستادگی و شجاعت در مقابله با دشمنان در صحرای کربلا بودند.
خیرخواهی، سخاوت و خدمت به دیگران از ویژگیهای دیگر امام حسین(ع) است
وی افزود: آن حضرت همچنین از ویژگیهای خیرخواهی، سخاوت و خدمت به دیگران حتی در برابر غیرشیعیان برخوردار بودند.
سخنرانان و مداحان شیوه حسینی و زینبی مجالس را تا آخرماه صفر ادامه بدهند
امام جمعه موقت دزفول در خطبه دوم نماز با توجه به فرارسیدن ماه محرم از همه هیآت عزاداری، تکایا، مساجد، حسینیهها، سخنرانان، مداحان و خیرین که با اخلاص با شور و شعور حسینی جلسات عزاداری را برگزار میکنند تقدیر کرد.
وی اظهار داشت: سخنوران و عزیزانی که با علم و دانش و فضلشان دانش افزایی میکنند و این مجالس را رونق میبخشند با همان شیوه حسینی و زینبی مجالس را تا آخرماه صفر ادامه بدهند و در انتخاب اشعار با محتوا و آهنگ مناسب دقت بیشتری کنند.
در محرم و صفر هیئتهای سوگوار برای همسایهها مزاحمت ایجاد نکنند
وی افزود: در این ایام هیئتهای سوگوار برای همسایهها مزاحمت ایجاد نکنند و حقوق مردم را رعایت کنند.
قیام امام حسین(ع) برای عبادت و امربه معروف و نهی از منکر بود
امام جمعه موقت دزفول با توجه به اهمیت نماز صبح تأکید کرد: نماز صبح نباید قضا بشود چون قیام امام حسین(ع) برای عبادت و امر به معروف و نهی از منکر بود.
دکتر خسروپناه با تأکید بر لزوم توجه بیشتر به فریضه امر به معروف و نهی از منکر گفت: این فریضه باید با رعایت ضوابط شرعی و شناسایی منکر و معروف انجام شود.
این ستاد باید به فکر ایجاد یک ساختار امر به معروف و نهی از منکر باشد
خطیب نماز جمعه دزفول با بیان اینکه ستاد امر به معروف و نهی از منکر دزفول در استان خوزستان برتر شناخته شده است، افزود: این ستاد باید به فکر ایجاد یک ساختار امر به معروف و نهی از منکر باشد تا بتواند از درخواستهای نامشروع در ساختار اداری جلوگیری کند.
مسئولان کارآمد، قوی و متدین باید در دستگاههای اجرایی منصوب شوند
امام جمعه موقت دزفول گفت: مسئولان کارآمد، قوی و متدین باید در دستگاههای اجرایی منصوب شوند در غیر این صورت ایجاد فساد قطعی است.
مدیری که با کار غیراخلاقی به فکر آبروی خود نیست به فکر آبروی مردم نیست
حجةالاسلام والمسلمین خسروپناه با بیان اینکه ستاد امر به معروف و نهی از منکر باید مسائل شهرستان را دیدهبانی کند، افزود: مدیری که با کار غیراخلاقی به فکر آبروی خود نیست به فکر آبروی مردم نیز نخواهد بود.
دزفول برای اشرار نا امن شده است
امام جمعه موقت دزفول با بیان اینکه دزفول برای اشرار نا امن شده است، اظهار داشت: نیروی انتظامی، دادستانی و آگاهی دزفول با مجاهدت و زحمات خالصانه به خوبی با فسادها، انحرافات و رفتارهای خشونت آمیز برخورد قاطع میکنند که جای قدردانی دارد.
مقاومت، جریان استکبار را به ذلت کشانده است
خطیب نمازجمعه دزفول در فرازی دیگر از خطبههای نماز با بیان اینکه مقاومت، جریان استکبار را به ذلت کشانده است، اظهار داشت: حمله موشکی غافلگیرانه حزب الله لبنان به یک خودروی نظامی صهیونیستی باعث هلاکت و مجروحیت تعدادی از سربازان اسرائیلی شد.
وی با بیان اینکه این قدرت حاصل مقاومت حسینی است، افزود: انصارالله یمن نیز به همین شکل آمریکا و سایر کشورها را به سمت مذاکره کشاندند.
حجةالاسلام والمسلمین خسروپناه تصریح کرد: استکبار ابتدا با اسلحه وارد عمل میشود و در صورت شکست، مذاکره را برای رسیدن به اهداف خود در پیش میگیرد؛ در نهایت پس از نتیجه نگرفتن، عقب نشینی میکند.
اعتماد به جوانان و دانشمندان ایرانی راه برون رفت از مشکلات کشور است
امام جمعه موقت دزفول با اشاره به تحریمها و فشارهای غرب علیه ایران گفت: اعتماد به جوانان و دانشمندان ایرانی راه برون رفت از مشکلات کشور است.
مذاکره طبق تجربه تلخ برجام هیچ نتیجهای نخواهد داشت
دکتر خسرو تأکید کرد: باید به برخی از سیاستمداران گوشزد کرد که زیاد به دنبال مذاکره نباشند زیرا طبق تجربه تلخ برجام این کار هیچ نتیجهای نخواهد داشت.
وی با بیان اینکه آمریکاییها و اروپاییها عملا از برجام خارج شدهاند، گفت: به گفته آمریکاییها، ایران شرکت پژو فرانسه را از ورشکستگی نجات داده ولی این شرکت اکنون تمام همکاریهای خود را با ما قطع کرده است.
باید به دانشمندان و جوانان ایرانی بیشتر بها داده شود
حجةالاسلام والمسلمین خسروپناه افزود: بعد از قطع همکاری پژو، دانشمندان ایرانی توانستند پژو ۳۰۱ را به طور کامل در داخل کشور تولید کنند که این موضوع توان بالای این دانشمندان را نشان میدهد لذا باید بیشتر به آنها بها داده شود.
وی تأکید کرد: مسئولان باید به مردم و به دانشمندان جوان خودمان اعتماد کنند و درس مقاومت را باید از عاشورا و از اصحاب امام حسین علیه السلام آموخت.
متن کامل خطبه
خطبه اول:
السَلامُ عَلَیْکُم ورَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ
اَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
عِبادَ اللّه اُوصِیکُم وَ نَفسی وَ نَفسی وَ نَفسی بتَقوَى اللّه
عزیزان، خواهران، برادران گرامی، عزاداران اهل بیت عصمت و طهارت(ع) همه شما بزرگواران را و نفوس محترمه تان را و نفس این کمترین را به تقوای الهی سفارش میکنم.
تقوایی که جز با لطف خدا وعنایت خدا تحقق پذیر نیست. یعنی اگر توفیق تقوا هم نصیب شما شد، بدانید که خود لطفی است از الطاف خفیه الهی. اینکه برای انسان زمینه تقوا فراهم بشود، به تقوا عمل کند، از گناه پرهیز بکند، این لطف خداست و اگر معاذالله گرفتار گناهی شد، معصیتی شد هم، حالت تعرض پیدا نکند، در برابر خدای سبحان شرمنده باشد و بلافاصله استغفار کند. همه اینها الطاف الهی است. هر کسی توفیق کسب تقوا یا کسب توبه را فراهم نمیکند.
چون ما در خطبه نخست معمولاَ به بحث آیین معاشرت میپرداختیم؛ امروز هم باز به مناسبت ایام دهه محرم و سالگرد شهادت حضرت ابی عبدالله حسین(ع) نکاتی را درباره آیین معاشرت از منظر امام حسین(ع) نکاتی را عرض میکنم.
اولاَ در ابتدا لازم است این ایام را، این دهه محرم را، که عزای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است تسلیت عرض بکنم. اول به پیشگاه مولایمان حضرت ولی عصر أرواحنا لتراب مقدمه الفداء عرض ادب داریم و عرض میکنیم اجرک الله یابن رسول الله(ص) دهه محرم در روایت داریم که عزادار و صاحب عزا مولا امام زمان(عج) است.
در این دهه امام زمان(ع) با شدت و حدت برای جدش حسین بن علی(ع) اشک میریزد. اینکه در روایت هم داریم که روز عاشورا مخصوصاَ برای سلامتی امام زمان(عج) صدقه بدهید چون صحنه کربلا را امام زمان(عج) در روز عاشورا میبیند. بعضی از اولیاء الهی هم با یک ریاضتی که نقل کردهاند میتوانند حادثه کربلا را ببینند.
البته الا سه ساعت است حادثه کربلا را که اصلا امکان دیدنش نیست. و امام زمان(عج) این سه ساعت را هم میبیند. اجرک الله باین رسول یا صاحب الزمان(عج)؛ خدا به تو صبر بدهد که هر سال و روز عاشورا شهادت امام حسین(ع) برای تو تازه است.
امیدوارم خدای سبحان به ما توفیق بدهد بتوانیم از مولایمان از امام حسین(ع) درس بیاموزیم. چگونه زیستن بیاموزیم، چگونه مردن را یاد بگیریم. من در این فرصت کوتاه چند ویژگی از سبک زندگی و آیین معاشرت حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) فقط اشاره میکنم. حالا فرصتها باید به تفسیر در این باب سخن گفت.
یکی از ویژگیهای زندگی حضرت که همه شما بارها شنیدهاید عزت نفس و روحیه مقاومتی بود که امام حسین(ع) داشت. وقتی حر با او برخورد میکند و عرض میکند به امام حسین(ع) که مراقب و مواظب خودت باش. اگر بجنگی کشته میشوی. امام حسین(ع) در جواب میفرماید که: آیا مرا از مرگ میترسانی؟ آیا بیش از کشتن من کاری دیگر از شما برمیآید حسین(ع) را از مرگ میترسانی؟
بعد اشعاری را، ابیاتی را که از برادر اوس به پسر عمویش که تهدیدش کرده بود این ابیات را امام نقل میکند.
سامضی و ما بِالمَوتِ عارٌ عَلَی الفَتی اذا مانَوی حَقّاً و جـاهَدَ مُسْلِـماً
وَ واسـیَ الـرِّجالَ الصالِحین بِنَفْسِهِ وَ فارَقْ مَثبوراً وَ خـالفَ مُجرِمـاً
اُقَـدِّمُ نَـفسـی لا اُریــدُ بَـقـائَـهـا لِتَلقی خَمیساً فی الهَیاج عَرَمْرَماً
فَاِنْ عِشْتُ لَمْ اَنْدمُ وَ اِنْ مِتُّ لُمْ اُلَمْ کَفی بِکَ ذُلّاً اَنْ تَعیشَ و تُرغَما
حضرت فرمود که من به زودی میروم. مرگ هم برای شخص جوانمرد ننگ نیست. میخواهید تهدید کنید، تهدید کنید. اینها برای ما ننگ نیست. هنگامی که نیت باشد و حق باشد و انسان در مسیر حق باشد، در مسیر اسلام میجنگد و جانش را هم تقدیم میکند مانعی ندارد. این روحیه مقاومت و عزت نفس یک ویژگی مهمی است که درس عاشوراست که به ما میدهد.
دومین سجیه و رفتاری که امام حسین(ع) دارد، خوش خویی و خیرخواهی نسبت به دیگران است. بعضی آدمها هستند وقتی میخواهند تصمیمی بگیرند، حرفی بزنند، نکتهای بزنند، رفتاری، کاری، همهاش به دنبال منافع خودشان هستند. نگاه میکنند ببینند آیا این حرف به نفعشان هست یا نیست؟ سودی برایشان دارد یه نه؟ سود دنیوی.
ولی بعضی افراد هستند خیر مردم برایشان مهم است. سود مردم، سعادت مردم، خیرخواه هستند. قدمی برمیدارند، قلمی برمیدارند، سخنی میگویند، کاری میکنند به فکر خدمت به دیگران هستند. امام حسین(ع) تمام تلاشش این بود. خیرخواهی دیگران، خدمت به دیگران، خوش خویی نسبت به افراد دیگر. حالا آن افراد بعضاَ ممکن بود حتی شیعه حسین بن علی(ع) نباشند.
امام در حادثه کربلا هرکسی را میدید برای هدایتش دعوتش میکرد. هرکسی را! عبیدالله بن حر جحفی که در قصه صفین طرف معاویه بود، علیه علی(ع) جنگید. حضرت تا او را دید و او را دعوت کرد. زهیر بن قین که عثمانی بود، رفت دعوتش کرد. خیرخواه این است. بعضیها آدمها هستند تا از کسی عصبانی هستند، ناراحت هستند، دیگر حاضر نیستند که اصلا به او نگاه کنند. سلامی کنند. جواب سلامی بدهند. کینهای هستند. کارشان این هست، روحیهشان این است خیر دیگران را هم نمیخواهند.
ولی بعضی افراد هستند حتی برای دشمنشان هم خیر و سعادت را میخواهند. در حادثه کربلا کسانی مقابل امام قرار میگرفتند، شمشیر میزدند، حضرت آنها را آسیب نمیزد. بعضیها را میزد بعضیها را با شمشیر میکشت یا مجروح میکرد، ولی بعضیها را کار نداشت از حضرت سؤال میکردند چرا بعضیها را کار نداری؟ حضرت میفرمود: در سلب این آدم یک انسان مؤمنی را میبینم نمیخواهم با کشتن این، آن به دنیا نیاید. خیرخواهی این است. برای خدا شمشیر زدن، برای خیرخواهی شمشیر زدن، این خیلی نکته حیاتی و مهمی است.
و سوم شجاعت حضرت، که اصلاَ خستگی در وجود امام دیده نمیشد. در تمام زمینهها چه در جنگهای نظامی که با امیرالمؤمنین(ع) بود چه در خدمات اجتماعی که برای محرومین داشت.
چهارم سخاوت حضرت، به فقرا مرتب کار امام این بود رسیدگی میکرد. در روایتی داریم در بحارالانوار که وقتی بنی الاسد خواستند بدن مطهر امام را دفن بکنند؛ خوب این بدن آسیبهای فراوان دیده بود، سنگها و نیزهها و جراحتهای مختلف روی کتف امام یک پینهای بسته بود، که این زخم تیر و شمشیر و نیزه و این مسائل نبود. از حضرت سؤال کردند این پینه چیست؟ حضرت امام سجاد(ع) فرمودند: که این جای بارهایی است که پدرم شبانه بر دوش میگرفت و در خانه فقرا و مستمندان میبرد. سخاوت امام این است.
با اینکه امام حسین(ع) هم مریدانی داشت، اصحابی داشت که بروند این کار را بکنند؛ مثلا حضرت هزینه کند ولی آن افراد بروند در خانهها، ولی خود حضرت میرفت. مثل پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین(ع).
من اینجا این را عرض بکنم عزیزان؛ خیرین، اولاَ اهل خیر باشید. یک بخشی از اموالتان را به نیت حسین بن علی(ع) به فقرا اطعام کنید ولو ۱۰۰۰ تومان باشد ۱۰۰۰۰ تومان باشد ۵۰۰۰ تومان باشد هرچه قدر در توان دارید. انفاق کنید.
و ثانیاَ خودتان با دست خودتان انفاق کنید. فقرا را، نیازمندان را از نزدیک بشناسید. به آنها توجه کنید.عنایت کنید. دستی سرشان بکشید. ابراز محبت برای نیازمند از کمک مالی به مراتب مهمتر و ثوابش بیشتر است. این روحیه حسین بن علی(ع) بود.
و آخرین ویژگی که در این خطبه عرض میکنم فروتنی امام حسین(ع) است که با بینوایان و فقرا مینشست سر سفره شان حالا اگر آن اموالشان صدقه بود امام از صدقه استفاده نمیکرد. اما برای امام عار نبود که سر سفره فقرا بنشیند؛ با آنها حشر و نشر داشته باشد. این را هم عرض بکنم برای متمولینی که گاهی اوقات به هرحال نیت میکنند، نذری میکنند، سفرهای پهن میکنند.
اولاَ سعی کنید غذاهای ساده و سفرههای غیر ملوّنی باشد.
ثانیاَ فقرا را هم دعوت کنید. حالا همهاش اغنیا بخواهند روی سفره همدیگر جابجا بشوند این که خیلی ارزشی ندارد. اینکه فقرا را دعوت کردن، بینوایان و نیازمندان را دعوت کردن این سیرهای است که در سنت حسین بن علی(ع) وجود داشت.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ
صَدَقَ اللهُ العَلی العَظیمُ
خطبه دوم:
اَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
عِبادَ اللّه اُوصِیکُم وَ نَفسی وَ نَفسی وَ نَفسی بتَقوَى اللّه
بعد از سفارش به تقوای الهی چند تا نکته مهم را محضر شما، در این خطبه دوم عرض میکنم.
نکته اول اینکه لازم است تشکر بشود از همه هیئتهای عزاداری، تکایا، مساجد، حسینیهها، خیرین که با اخلاص، با شور و شعور حسینی جلسات عزاداری را برگزار میکنند؛ مداحان بزرگوار، چه مداحان آقایان، چه بانوان عزیز، روحانیت معزز، اهل منبر و بزرگوارانی که برای تبلیغ آمدهاند و صحبت میکنند.
سخنوران و عزیزانی که با علم و دانش و فضلشان دانش افزایی میکنند و این مجالس را رونق میبخشند؛ از همه آنها تشکر میکنیم انشاءالله با همان شیوه حسینی و زینبی مجالس را تا آخر ماه صفر ادامه بدهند. حتماَ مداحان دقت کنند از اشعار با محتوا استفاده کنند و بهره ببرند. یک وقت از آهنگهای نامناسب استفاده نکنند.
نوحهای برای اباعبدالله(ع) خواندن اما از یک آهنگی از یک دستگاهی که در شأن مجلس حسین بن علی(ع) نیست استفاده نشود. به هرحال مداحی را نباید در دستگاههایی استفاده کرد که خدای نکرده مصداق غنای لهوی بشود. اینها را البته عزیزان مداح توجه قطعاَ دارند؛ من خواستم تأکید بکنم.
مزاحمت برای همسایهها عزیزان فراهم نکنید. حقوق مردم را باید رعایت کرد. اینکه تا پاسی از شب مردم را مانع بشویم به بهانه عزاداری مانع از استراحتشان بشویم، اینها کارهای مشروعی نیست. حالا اگر یک مجلسی هست میخواهند تا ۲ نصف شب هم عزاداری بکند داخل خودشان باشد دیگر باعث آزار و اذیت نشوند.
علاوه بر اینکه نماز صبح هم که نباید قضا بشود. قیام امام حسین(ع) برای عبادت بود، برای نماز بود، برای امربه معروف و نهی از منکر بود. قرار باشد ما عزاداری برای اهل بیت(ع) بکنیم ولی معاذالله در عبادات کوتاهی بشود. اینها را انشاءالله عزیزان مراقب هستند.
نکته دوم: چون هفته، هفته امر به معروف و نهی از منکر است، جا دارد هم بر استمرار ستادی و ساختاری امر به معروف و نهی از منکر تأکید بشود. چون ما دو مدل برای امر به معروف و نهی از منکر داریم. یک مدل این است آدم در خیابان راه برود و امربه معروف و نهی از منکر بکند. این خوب یک وظیفهای است، تکلیفی است همه داریم.
اگر دیدید یک کاسبی گران فروشی میکند، مشتری نهی از منکر بکند. اگر یک ارباب رجوعی دید که یک کارمندی کارش را درست انجام نمیدهد یا مطالبه خلاف شرعی دارد باید امر به معروف و نهی از منکر کرد، این لازم است. اینطور نیست که بگوییم مثلا حالا چون نظام، نظام جمهوری اسلامی هست ما تکلیف فردی برای امر به معروف و نهی از منکر نداریم. این قطعاَ هست. البته با رعایت اخلاق و ادب و منطق و رعایت ضوابط شرعی، منکر را بشناسیم، معروف را بشناسیم و با شیوههای اسلامی امر به معروف و نهی از منکر بشود.
ولی مدل دوم که از مدل اول مهمتر است، امر به معروف نهی از منکر ساختاری است. این ستادی که شکل گرفته است بیشتر برای این جهت است. که الحمدلله رب العالمین در شهرستان دزفول یک ستاد بسیار فعال، موفق، پیگیرند؛ الحمدلله ستاد برتر استان هم شمرده شده است من به این عزیزان تبریک عرض میکنم. خداقوت میگویم و هم فرمانده عزیز سپاه که دبیری این ستاد را دارد هم امام جمعه محترم که مسئولیت این ستاد به عدهاش هست و همه اعضایی که دارند خدمت میکنند؛ ما هم که دست بوس همه آنان هستیم الحمدلله چند سال است این ستاد رتبه اول را پیدا میکند، به خاطر خدماتی که انجام میدهند.
خلاصه عزیزان روی این فکر کنید که امر به معروف و نهی از منکر ساختاری را، یعنی به نحوی که انتظارات قانونی مردم در ادارات و ساختارهای اداری تحقق پیدا کند، برآورده شود. درخواستهای نامشروع در ساختار اداری اتفاق نیافتد. اینها مهم است. روی این فکر باید بشود.
یعنی ستاد امر به معروف و نهی ازمنکر باید به فکر ایجاد یک ساختار امر به معروف و نهی ازمنکر باشد. و البته یکی از شرائطش این است که مسئولینی که منصوب بر ادارات و ساختارهای دولتی و اداری میشوند، مسئولین کارآمد، قوی و متدین باشند. اگر نباشند بدانید به دنبالش فساد است. شک نکنید.
یعنی یکی از راهکارهای ساختاری امر به معروف و نهی از منکر انتصاب مدیرانی که لااقل به فکر آبروی خودشان باشند. آن مدیری که با رفتار غیراخلاقی به فکر آبروی خودش نیست به فکر آبروی مردم هم نخواهد بود. ستاد امر به معروف و نهی از منکر باید دیده بانی کند.
اولاَ مدیران مسئول و قوی باید انتخاب بشود نه ضعیف و الا فساد است. عکس نقیض این در منطق این است؛ وقتی میگوییم مدیران قوی اگر باشند، فساد در ادارات نخواهد بود، مدیران قوی متدین، عکس نقیضش این است. اگر فسادی در ادارات دیدید، یعنی مدیران ضعیف دارید. عرض من منطقی است.
خیلی نکته حیاتی است. ستاد امر به معروف و نهی ازمنکر روی بحث ساختار ایجاد معروف و نهی از منکر تلاش بکنند. الحمدلله شما الان ببینید همین برادران عزیز ما در نیروی انتظامی دزفول و اداره آگاهی شهرستان دزفول و دادستانی دزفول با مجاهدت، با پشتکارشان، با زحمات خالصانهشان چگونه دارند در برابر فساد و انحرافات و این رفتارهای خشونت آمیز دارند مقابله میکنند.
دستگیر میکنند، مجازات میکنند، برخورد میکنند قاطع. ما مردم دزفول باید سپاسگزارشان باشیم. من در اینجا وظیفه است تشکر کنم از فرمانده محترم نیروی انتظامی شهرستان دزفول و رئیس اداره آگاهی و دادستانی عزیز که با جدیت، شبانه روز دارند با این اشرار برخورد میکنند. ببینید این ساختار سالم امر به معروف و نهی از منکر میشود. ساختار وقتی سالم باشد نتیجهاش این است.
به هرحال انسان باید از تجربه استفاده بکند. وقتی یک مجموعه اداری، انسانهای قوی، مؤمن، متدین، دغدغه مند، جهادگر شبانه روز کار بکنند؛ نتیجه این است میبینید. دیگر اشرار امنیتی ندارند. اما اگر این مجموعه ضعیف باشد مردم امنیت ندارند. اما الان اشرار امنیت ندارند. در برابرشان میایستند. برخورد میکنند والحمدلله با سیستم صحیح و استقامتی که میورزند به نتایج خوبی هم میرسند. ما برای این عزیزان دعا میکنیم و شما عزیزان هم برای سلامتی همهشان یک صلوات بلندی بفرسیتد.
نکته سومی که حاصل استفاده از درس و پیام حسین بن علی(ع) است مسئله استقامتی است که منطقه الحمدلله تحقق پیدا کرده است، مسقر شده است و میبینید الان جریان حزب الله در منطقه آنقدر قوی شده است که جریان استکبار را به ذلت کشانده است. حزب الله لبنان روز یک شنبه با یک حمله غافلگیرانهای آمدند یک حمله موشکی انجام دادند، در پاسخ به ترور ناجوانمردانهای که داشتند و دو جوان رزمنده حزب الله را در سوریه به شهادت رساند؛ آنها یک حمله موشکی انجام دادند و در واقع خودرویی از صهیونیستها را مورد هدف قرار دادند و همه آنها به هلاکت رساند و البته بعضی از آنها زخمی شدند این قدرت حاصل مقاومت حسینی است.
یا مقاومتی که انصارالله یمن داشت؛ آمریکا و عربستان و این کشورها را دارد به سمت به قول خودشان مذاکره میکشاند. یعنی وقتی [خوب عزیزان دقت پیدا کنید] مسیر فرایند استکبار این است. اول با اسلحه و جنگ نظامی و کشتار جلو میآید؛ اگر پیروز شد، شد. اگر نشد میگوید خوب حالا که شما مقاومت میکنید بیایید مذاکره کنیم. اما مذاکره به تعبیر حضرت آقا یعنی معامله.
آن هم معاملهای که ما ببریم شما ببازید، دنبال این هستند. اگر این مقاومت ادامه پیدا بکند، ناچارند کوتاه بیایند. و الان در برابر انصارالله یمن اینها ناچار شدند، به هرحال تن به مذاکره بدهند و عقب نشینی کنند و حرکتهای نظامی را کاهش بدهند. ما هم از این باید درس بگیریم. البته ما چهل سال است درس گرفتیم، نتیجه را هم دیدیم، ولی خوب بعضی از سیاستمداران ما یک مقدار استعداد درسی آنها ضعیف است و با تک ماده یک وقتی باید قبول بشوند. باید دیگر مرتب به آنها تذکر داد که بابا این قدر مذاکره مذاکره نکنید. دیگر تمام تلاش شد، نتیجه شد برجام.
آمریکاییها رسماَ از برجام خارج شدند، اروپاییان هم عملاَ خارج شدند. پژوی ۳۰۱ را همان شرکت پژو مشغول تولیدش را ۳۰ درصد آن را انجام داد تا آمریکاییها از برجام خارج شدند، کل شرکت پژو از ایران بیرون رفت. تازه شرکت پژویی که خود آمریکاییها میگویند ایرانیها از ورشکستگی نجاتش دادند. ایرانیها نجاتش دادند.۳۰ درصد انجام داد ول کردند رفتند.
بعد مجاهدان عالم دانشمند ایرانی آمدند این پژوی ۳۰۱ را از ۳۰ درصد به ۱۰۰ درصد تکمیل کردند و ساختند. بابا یک کمی به این مردم اعتماد کنید. به دانشمندان خودمان اعتماد کنیم. درس مقاومت این است که از عاشورا باید همه ما بیاموزیم. از اصحاب امام حسین(ع) یاد بگیریم.
عزیزان یکی از اصحاب امام حسین(ع) شخصی است به نام نافع بن هلال نه هلال بن نافع. هلال بن نافع در سپاه دشمن بود و حوادث کربلا را مینوشت. نافع از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) بود. در جنگ صفین هم بود، از سپاه امام بود، شیعه ولایی بود. این تا خبردار شد که به هرحال امام قرار است به کوفه بیاید و بعد حوادث کوفه دستش آمد، یک برنامه ریزی کرد با سه نفر با زحمت و تلاش خودشان را به امام حسین(ع) در میانه راه رساندند. در منزل عذیب الحجانات به امام ملحق شد.
ازقضا وقتی به امام ملحق شد که امام در محاصره حر بود. و حر دیگر اجازه نمیداد به امام جایی که میخواهد برود. به هرحال با دستوری که میداد، سپاه و کاروان امام را حرکت میداد. وقتی نافع بن هلال و آن سه نفر دیگر به سپاه امام حسین(ع) ملحق شدند حر ایستاد و گفت: من این چهار نفر را باید دستگیر کنم. اینها پیش شما نبودند، اینها تازه ملحق شدند، حق ندارند بیایند. من اینها را میگیرم، دست بسته باید بفرستیم مثلا کوفه.
امام حسین(ع) محکم ایستاد گفت: اینها نیروهای من هستند و من حمایت میکنم، شما جرأت نداری به آنها دست بزنی. حر کوتاه آمد. جزء سپاه امام شدند. نافع خیلی شجاع بود. تیرانداز ماهری هم بود. حالا من شهادتش را برایتان بگویم. بعد یک قصه دیگری هست شنیدنی است.
نافع در روز عاشورا جزء اصحاب امام بود وارد کارزار شد. ۱۲ نفر را با تیر به درک واصل کرد. محاصرهاش کردند و دو بازوی نافع در این درگیری شکسته شد. وقتی دو بازو، دو دستش شکسته شد دیگر نمیتوانست بجنگد. او را گرفتند، اسیرش کردند و او را پیش عمرسعد بردند.
یعنی یکی از شهدای کربلا نافعی است که زخمی شد، اسیر شد، با یک صدا و فریاد بلندی به عمر سعد گفت: تو خیال میکنی سپاه تو افراد تو جرأت داشتند مرا بگیرند اسیر کنند؟ من دو دستم شکسته است که اسیر شما شدم. یک خطبه غرایی هم خواند عمر سعد دستور داد به شهادتش رساندند. این چگونگی شهادت نافع است.
حالا این نکتهای که میخواهم عرض کنم قضیه تاریخی را، نقل شده است میگویند نافع یک شب ظاهراَ این حادثه در کربلا بوده است حالا روز مثلا سوم، چهارم، پنجم محرم، کی بوده است نمیدانم.
نافع میگوید: من شب دیدم امام در تاریکی دارد از خیمهها فاصله میگیرد. من برای اینکه یک وقت کسی به امام آسیب نزد مراقب امام باشم رفتم امام را تعقیب کردم. امام در تاریکی شب داشت میرفت متوجه شد که من تعقیبش میکنم. مرا صدا زد، نافع دنبال منی؟ برای چی؟ گفت آقا من آمدم مراقبت باشم. بعد صدا زد نافع نزدیکتر آمد. دست نافع را گرفت.
گفت: نافع آنچه قضا و قدر الهی است اتفاق میافتد. بعد باهم رفتند یک قدری جلوتر از خیمهها فاصله گرفتند. حضرت دو تا کوه را از دور به نافع نشان داد. گفت نافع ببین این دو کوه را میبینی؟ پشت این دو تا کوه دیگر خبری نیست. شما از این تاریکی شب استفاده کن برو. من از حقم گذشتم. برو و پشت آن کوه و جانت را نجات بده. من حلالت میکنم راضی هستم.
میگویند نافع افتاد روی دست و پای امام حسین(ع) گریه کرد. این صحابی امیرالمؤمنین(ع) گفت: آقا جان چه میگویی؟ اگر فردا در مقابل جدت رسولله(ص) ایستادم از من سؤال کرد چرا فرزندم را رها کردی چه جوابش بدهم؟ من را قابل نمیبینی در رکابت بجنگم؟ بعد امام نافع را بلندش کرد. دستش را گرفت. امام زمان آدم، دست انسان را بگیرد، خیلی قیمتی است هان! دست نافع را گرفت. رفتند برگشتند به طرف خیمهها.
نافع میگوید؛ میگوید درِ خیمه حضرت زینب(س) رسیدیم. امام دست مرا ول کرد و رفت درون خیمه حضرت زینب(س). میگفت من هنوز درِ خیمه حضرت زینب(س) بودم، دیدم حضرت زینب(س) با صدایی که من شنیدم گفت: داداش جان برادر شما از این اصحاب خود اطمینان داری؟ آیا مطمئن هستید؟ یک وقت در نروند، ول نکنند. حمایت میکنند؟
نافع میگوید: وقتی من این را شنیدم، خیلی ناراحت شدم. که خدایا هنوز زینب(س) به ما اطمینان ندارد. میگوید: من رفتم خیمه حبیب بن مظاهر تا وارد خیمه حبیب بن مظاهر شدم، حبیب داشت اسلحهاش را تیز میکرد. حبیب گفت: چه شده است گرفتهای؟ بشین. گفت نه من نمیتوانم بشینم. گفت: من الان از حضرت زینب(س) که در خیمه با برادرش امام حسین(ع) صحبت میکرد و ظاهراَ اطمینان ندارد به این اصحابی که دور امام هستند.
میگویند حبیب اسلحهاش زمین گذاشت به نافع گفت برویم اصحاب را صدا بزنیم. همه اصحاب جمع شدند. از قضا بنی هاشم هم آمدند، حبیب به بنی هاشم با احترام گفت: شما به خیمههاتان برگردید. من با شما کار ندارم. من با اصحابم کار دارم. این اصحاب همه جمع شدند. گفت: ببینید اصحاب رسول الله(ص) اصحاب فرزند پیغمبر(ص) ظاهراَ زینب کبری(س) به ما اطمینان ندارد. بیا همه ما دست جمعی برویم در خیمه حضرت زینب(س) و به او اطمینان بدهیم تجدید بیعت کنیم با زینب(س). با حسین(ع) تجدید بیعت کنیم.
همه درِ خیمه حضرت زینب(س) آمدند، فریاد زدند. دختر پیغمبر! اول حبیب بن مظاهر، بعد نافع، بقیه هم صحبت کردند. گفتند ببینید دختر پیغمبر، این اسلحهها که دست ما میبینید، این نیزهها، این شمشیرها، همین الان آقا دستور بدهد ما جهاد میکنیم. ما پای کار هستیم. ما تا آخرین نفس در رکاب حسین(ع) میجنگیم. زینب اطمینان پیدا کردی؟ میگوید: حضرت زینب فریاد زد بله، من اطمینان پیدا کردم.
بعد میگوید: یکی از مخدرات بود، شاید حضرت زینب(س) بود. یک جملهای گفت حبیب فقط یک تقاضا از شما داریم. مراقب دختران پیغمبر باشید. مراقب این اطفال باشید. از این بچهها مراقبت کنید. از این دختران مراقبت کنید. این درخواستی بود که به حبیب و نافع و اصحاب داشتند.
اما وقتی اصحاب در روز عاشورا به شهادت رسیدند دیگر حسین(ع) ماند با یک سرباز شش ماههاش. کسی دیگر نبود. حالا چه کسی حمایت کند از اینها. دیگر برای آخرین حجت علی اصغر(ع) را به دست گرفت. اتمام حجت کرد. آن ملعون به امیرش گفت: امیر پدر را نشانه بگیرم یا کودک. میدانید چه جملهای گفت؟ گفت کودک را نشانه گیر پدر زمین میافتد. که تیر سه شعبه را رها کرد بر گلو یا مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن که هر دو آن هم صحیح است؛ و سر علی اصغر(ع) را از تن جدا کردند.
عزیزان شهدای کربلا را همه آنان را، اصحاب را، بنی هاشم را، اول شهید کردند بعد سر از تنشان جدا کردند. ولی دو بزرگوار را در کربلا زنده زنده سربردیدند. تعبیر کَمَا یُذْبَحُ ذُبِحَ الْکَبْشُ یکی حسین بن علی(ع) بود که زنده زنده سر از تنش جدا کردند، یکی هم علی اصغر(ع) هم بود که در دستان امام حسین(ع).
در زیارت ناحیه آمده است اَلسَّلَامُ عَلَی نَافِعِ بْنِ هِلَالٍ الْبَجَلِی الْمُرَادِی السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحُسَینِ، الطِّفْلِ الرَّضِیعِ وَ الْمَرْمِی الصَّرِیعِ سلام بر عبدالله بن الحسین علی اصغر(ع) کودک شیر خواره تیر خورده، ضربت خورده الْمُتَشَحِّطِ دَماً، به خون خودش غلطیده علی اصغری که در این زیارت آمده است که به اذن الهی خونش به آسمان پرتاب شد. الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّمَاءِ الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ این جملات امام زمان است. الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِی حَجْر ابیِ در دامن با پدرش.
پروردگارا به عزت و جلالت همه ما را ببخش و بیامرز…
تا نیامرزیدهای از این دنیا مبر…
خدایا لعنت ملائکه و تمام اولیاء الهی را بر قاتلین ابی عبدالله(ع) نازل بگردان…
خدایا ما را از اصحاب فرزند حسین بن علی(ع) قرار بده…
چشمانمان را به جمالش منور و روشن بگردان…
خدایا در این ایام عزای حسینی صبر جزیل به حضرت صاحب الزمان(عج) عنایت بفرما…
خدایا شهدای انقلاب، جنگ تحمیلی، شهدای مدافع حرم، شهدای ترور با شهدای کربلا محشور بگردان…
طول عمر با عزت به مقام معظم رهبری مرحمت بفرما…
مرضای مسلمین شفای عاجل کرامت بفرما…
خدایا حیا و عفت به جوانان ما دختران و پسران ما مرحمت بفرما…
ثوابی از این مجلس به ارواح طیبه شهدا، امام شهیدان، اموات این جمع نائل و واصل بگردان.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِکِ النَّاسِ إلَهِ النَّاسِ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ
صَدَقَ اللهُ العَلی العَظیمُ
بدون نظر