آیا این همه دستاورد مثبت در حکومت دینی نباید دیده شود؟
بسم الله الرحمن الرحیم
حدود سه دهه است که جناب عبدالکریم سروش نقدهایی بر اسلام و شیعه و حکومت اسلامی در ایران وارد میکند؛ حکومتی که خود ایشان در آغازش مسئولیتهایی داشت و با چندین محافظ نظامی به امور دانشگاهی می پرداخت و استادان با گرایش به چپ و مخالف با اندیشه اش را اخراج می کرد و برخوردهای خشونت آمیز دوست دیرین و همراهش اکبر گنجی نسبت به بانوان را می دید و هیچ اعتراضی نمیکرد؛ اینک چه شده است که سروش مرتب به حکومت اسلامی خرده می گیرد که حکومت دینی کارنامه مثبتی در ایجاد ایمان و عشق و تعهد در دل مومنان نداشته است؛
حال از ایشان و مریدانش سوال می کنم آیا حکومت های سکولار در دنیایی ظلمانی امروز عشق و ایمانی در دل انسانها ایجاد کرده اند؟
آیا این همه جنایت ها نسبت به سیاهپوستان و مردم مظلوم در آمریکا، اروپا، آفریقا، افغانستان، عراق، لیبی و غیره را سروش نمی بیند؟ آیا این همه خرید و فروش اسلحه و بمب های شیمیایی و کشتار جمعی و قتل عام انسان های بی گناه در دولت های سکولار را نمی بیند یا اینکه اینها را مصداقی از ایمان و تعهد و عشق به انسانها می داند؟ پس چرا این همه سکوت؟ از چه هراس دارد آیا می ترسد از واشنگتن اخراجش کنند؟
من برای ارزیابی حکومت اسلامی ایران نسبت به مقوله ایمان و عشق فقط به یک مثال بسنده می کنم:
وقتی مقام معظم رهبری طرح مواسات و کمک به نیازمندان را در خصوص پدیده کرونا مطرح کرد؛ همه مجموعه های ستاد فرمان اجرایی امام و بنیاد مستضعفان و کمیته امداد در سه ماهه اول، حدود ۵ میلیون بسته غذایی برای محرومان توزیع کردند؛ اما از سوی مردم متدین ایران اسلامی ۲۵ میلیون بسته غذایی به نیازمندان اعطا شد. کجای دنیا چنین پدیده مبارکی تحقق یافت؟
امروز در ایران هزاران گروه جهادی ولایی و معتقد به حکومت اسلامی به صورت خودجوش و با هزینه های شخصی در مناطق محروم کشور مشغول خدمت رسانی هستند؛ پزشکان جهادی هر هفته به صورت رایگان بیماران در مناطق محروم را طبابت میکنند. معماران جهادی به طراحی ساختمان هایی برای افراد بی سرپناه می پردازند. طلاب و روحانیت جهادی در کنار فعالیتهای فرهنگی به ساختمان سازی و توزیع غذا اشتغال دارند و ده ها گروه و افراد خیرخواه دیگر که همگی انقلابی و ولایی و معتقد به حکومت اسلامی هستند.
آیا سروش تاکنون از خود پرسیده است که وقتی سیل و زلزله و هر بلای طبیعی و یا جنگی در این سال های انقلاب اسلامی اتفاق می افتاد؛ به چه دلیل میلیون ها نفر بسیج میشدند و عاشقانه و مومنانه و متعهدانه از کشور دفاع می کردند؛ آیا معلول ولایت مداری مردم نیست؟
آیا این همه دستاورد مثبت در حکومت دینی نباید دیده شود؟ حکومت های قبل از انقلاب اسلامی بخش های عظیمی از سرزمین ایران را از دست دادند؛ بحرین، بخشی از بلوچستان، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و غیره در حکومت های سکولار از دست رفت؛ اما آیا حکومت اسلامی با وجود جنگ های جهانی علیه او، یک وجب از خاکش را از دست داد؟ آیا مردم مومن و معتقد به حکومت اسلامی و عاشق به یکدیگر اجازه دادند آسیبی به این مملکت وارد شود؟
اینها دستاوردهای حکومت اسلامی و ولایت مداری است که نتیجه پیوند ناگسستنی بین مردم و رهبری است و این همان معنای ولایت در اسلام است.
آری مردم ایران، مومن و متعهد و عاشق اند اما این اوصاف ارزشمند در پرتو حکومت ولایی و دینی ظهور می کند؛ نه در حکومت سکولار.
توصیه این مسکین به حق طلبان این است که تاریخ معاصر ایران و جهان را بخوانند تا دستاوردهای مثبت حکومت اسلامی در برابر این همه عنادها و دشمنی های جهانی را بهتر بدانند.
والسلام علی من اتبع الهدی
عبدالحسین خسروپناه
۲۸مهر ۱۳۹۹
بدون نظر