اراده انسان یا اختیار انسان به این معناست که تصمیم بر انجام یا ترک کارها به آدمی وابسته است و لذا مسئول اعمالش خواهد بود و بر این اساس بعثت پیامبران و امر و نهی و ثواب و عقاب معنادار میشود لکن همین اراده و اختیار را خدای سبحان لحظه به لحظه به آدمی عطا میکند و انسان در داشتن اختیار و اراده وابسته به حق است و استقلال در داشتن اراده ندارد و عطای الهی به شمار میآید پس خداوند اراده و اختیار را به انسان داده و انسان دارای اراده شده است لذا هم وابستگی معنادار خواهد بود و هم تکلیفمداری.
سیر آموزش حکمت اسلامی طی شود این سیر در کانال بنده در ایتا هست
این روایت دلالت بر لزوم تقیه تا ظهور مهدی دارد اما مصادیق و موارد تقیه کجاست بحث دیگری است که این روایت ساکت است و از روایات دیگر استفاده می شود و لذا دلالتی بر نفی قیام ندارد
میتوانید اصول حاکم بر مدیریت آموزشی را با روش حکمی اجتهادی تحقیق کنید برای این هدف کتاب بیست گفتار نشر بوستان کتاب مطالعه شود.
نظر بنده در باب اصالت فرد و جامعه در کتاب روششناسی علوم اجتماعی بیان شده است، جامعه به عنوان واقعیت خارجی هست و ما بازاء آن در خارج هست پس حق با شهید مطهری است و لکن باید توجه داشت هر فردی دارای ساحت فردی و ساحت اجتماعی و ساحت تاریخی است و ایننکته ظریف و تازه ای است که کمتر بدان توجه شده است.
یقین گاهی روانشناختی است که خیلیها به راحتی بدان دست می یابند و گاهی یقین منطقی است که راهش برهان و دانستن علم منطق و قواعد ان است و گاهی یقین دینی است که علاوه بر داشتن یقین معرفتی و منطقی یافتن ایمانی قوی است که منشا اعمال صالح و طرد کارهای خلاف است. این نوع یقین با کسب معرفت و عمل صالح به دست میآید.
تجربه نزدیک به مرگ واقعیتی است که برای برخی افراد تحقق یافته و باعث تحول روحی تجربه گران میشود آنقدر این تجربه مبهم وهمراه با تفسیر مختلف افراد است که قابلیت سنجش دقیق ندارد تا تعارضش با روایات معلوم گردد چون آیات و روایات بسیار دقیق مواقف بعد از مرگ را بیان کردهاند واین افراد تنها بین دنیا و قبل از مرگ را محدود چشیدند.
گوهر مدرن که در قرن شانزدهم مستقر شد سه چیز است اومانیسم و سوبجکتیویسم و سکولاریسم این سه رکن در همه ایسمهای فلسفی(آمپریسم، راسیونالیسم، ایدیالیسم، پوزیتیویسم، اگزیستانسیالیسم…) و همه ایسمهای اجتماعی(لیبرالیسم، سوسیالیسم، فاشیسم، نازیسم، فمینیسم…) حضور دارند لیبرالیسم مقابلش سوسیالیسم است ولی هر دو مشتمل بر سه رکن مدرن هستند پس در غرب و شرق هم لیبرالیسم و هم سوسیالیسم مطرح است و مقابل هم هستند با همه گرایشهای که در آنها هست ولی سه رکن مدرن را دارند.
دو کتاب در زمینه معنویت و نقد جناب ملکیان نوشته دکتر سید احمد غفاری نشر موسسه حکمت و فلسفه ایران و کتاب جناب سلیمانیان در نقد کتاب مکتب در فرایند تکامل مدرسی طباطبایی مطالعه شود.
همانگونه که در کتاب انتظارات بشر از دین نوشته شد نیازهای انسان بر دو قسمنیازهای ادراکی و غیر ادراکی تقسیم میشوند.
نیازهای ادراکی توسط خود انسان درک میشود مانند دلدردی که نیاز انسان به طبیب را شکل میدهد و بعد طبیب نیازهای دیگری به بیمار هشدار میدهد و داروهایی تجویز میکند که بیمار به اعتماد پزشک عمل میکند زیرا خود درک مستقیمی از آن نیاز ندارد.
آموزش فلسفه استاد مصباح و سه جلد نظام فلسفه صدرایی جناب عبودیت و بعد سیر حکمت در اروپا خوانده شود.
غرب شش دوره معرفتی را طی کرد ۱. دوره باستان از طالس تا مرگ ارسطو ۲. هلنیزم از ۴۰۰ قبل از میلاد تا قرن پنجم ۳. قرون وسطی از قرن پنجم تا قرن پانزدهم ۴. رنسانس در قرن شانزدهم ۵. دوره جدید در قرن ۱۷ و ۱۸ ۶. دوره معاصر قرن نوزدهم تاکنون
البته میتوان از نگاه دیگر غرب را به سه دوره سنتی و مدرن و پسامدرن تقسیم کرد.
آموزش فلسفه استاد مصباح و سه جلد نظام فلسفه صدرایی جناب عبودیت و بعد سیر حکمت در اروپا خوانده شود.